دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 3524
تعداد نوشته ها : 3
تعداد نظرات : 0
Rss
طراح قالب

 

بیا ای شمع امشب، تا بسوزیم

علی می سوزد از غم، ما بسوزیم

به شب های مدینه می شد ای کاش

به جای حضرت زهرا بسوزیم 

 

بیا پرواز را از سر بگیریم

از اینجا تا مدینه پر بگیریم

تمام کوچه هایش را بگردیم

سراغ از یاس پیغمبر بگیریم 

 

جدا از هرچه زشتی بود زهرا

به طوفان ها چو کشتی بود زهرا

خدا سیبی به پیغمبر عطا کرد

همان سیب بهشتی بود زهرا 

 

محمد عاشق دلبند او بود

علی دلداده ی لبخند او بود

حسن را حضرت زهرا به ما داد                

شهید کربلا فرزند او بود 

 

 خدا گل پیش پیغمبر فرستاد

برای مرتضی همسر فرستاد

برای یازده مرد بهشتی

خدا ازآسمان مادر فرستاد 

 

علی جان بعد از او یاری نداری

پس از زهرا تو غمخواری نداری

به غیر از زینب کوچک در این شهر     

تو ای مولا پرستاری نداری   

 

مدینه، با گل پرپر چه کردی                

تو بعد از مرگ پیغمبر چه کردی

مگر تو حافظ قرآن نبودی                 

بگو با سوره ی کوثر چه کردی 

 

چه می شد جور دیگر بودی ای شهر        

پر از باغ و کبوتر بودی ای شهر

چه می شد با گل باغ محمد                  

تو قدری مهربان تر بودی ای شهر 

 

علی را کوفه ،با تیغ بلا کشت            

حسن را دشمن از زهر جفا کشت

الهی بشکند دستی که آن روز

حسینش را به دشت کربلا کشت.


دسته ها : متون ها
يکشنبه بیست و سوم 4 1387
X